۴۸ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

بهترین جملات زیبای انگلیسی با ترجمه فارسی

بهترین جملات زیبای انگلیسی با ترجمه فارسی, جملات زیبای انگلیسی با معنای فارسی, جملات انگلیسی زیبا با معنی, جملات عاشقانه, جملات زیبای انگلیسی

 

جملات انگلیسی با ترجمه 

 

The kites always rise with adverse winds
بادکنک ها همیشه با باد مخالف اوج میگیرند

 

جملات زیبای انگلیسی

 

The losers find problem in every answer but the winners find an answer in every problem.
بازنده ها در هر جواب مشکلی را می بینند، ولی برنده در هر مشکلی جوابی را می بیند

 

جملات زیبای انگلیسی, جملات زیبای انگلیسی با ترجمه

جملات زیبای انگلیسی با ترجمه

 

The beauty of a woman
Is not in the clothes she wears,
The figure she carries,
Or the way she combs her hair
زیبایی یه زن به لباسهایی که پوشیده ... ژستی که گرفته
و یا مدل مویی که واسه خودش ساخته نیست

 

جملات زیبای انگلیسی, جملات زیبای انگلیسی با ترجمه

جملات زیبای انگلیسی با ترجمه فارسی

 

Live for ourselves not for showing that to others..
برای خود زندگی کنیم نه برای نمایش دادن آن به دیگران

  • مدیر
  • سه شنبه ۱ تیر ۹۵

داستان آموزنده ظرف عسل

داستان آموزنده ظرف عسل, داستانهای خواندنی, داستان مجانی, داستان 2016, داستان عاشقانه, سایت داستان کوتاه, داستانهای جذاب, داستان ایرانی

داستان آموزنده ظرف عسل

روزی یک کشتی پراز عسل در ساحل لنگر انداخت و عسل ها درون بشکه بود و پیرزنی آمد که ظرف کوچکی همراهش بود
و به بازرگان گفت:
از تو میخواهم که این ظرف را پر از عسل کنی که تاجر نپذیرفت و پیرزن  رفت.
سپس تاجر به معاونش سپردکه آدرس آن خانم را پیدا کند و برایش یک بشکه عسل ببرد.
آن مرد تعجب کرد و گفت
از تو مقدار کمی درخواست کرد نپذیرفتی و الان یک بشکه کامل به او میدهی.
تاجر جواب داد:

  • مدیر
  • سه شنبه ۱ تیر ۹۵

دانلود کتاب رمان سکوت عشق با فرمت پی دی اف pdf و لینک مستقیم

دانلود کتاب رمان سکوت عشق با فرمت پی دی اف pdf و لینک مستقیم, دانلود کتاب اندروید, دانلود کتاب 95 , دانلود کتاب رمان ایرانیدانلود کتاب برای اندروید

دانلود کتاب رمان سکوت عشق با فرمت پی دی اف pdf و لینک مستقیم

نام: سکوت عشق

 زبان: فارسی

تعداد صفحات: 396

 نوع فایل: pdf

 حجم کتاب رمان عاشقانه: 8.47 مگابایت

 نویسنده: مریم فولادی

 توضیحات :

قسمتی از متن کتاب:
آقای وحیدی ، همه ی ساکها رو بیارم پایین؟
- نه آقای فرداد ... خانمها وسایلشون رو بردن؟
- نگین، دخترم، شماها دیگه به وسیله ای احتیاج ندارید؟
- نه بابا ، فقط زود کلید رو بیارید که دارم از خستگی می میرم.
و با گفتن این حرف ، روی پلّه نشست. کیف کولی اش را از روی شانه برداشت، با بی حوصلگی به دوستش گفت:
- از صبح تا حالا، صد مرتبه به ماهان زنگ زدم، اما نمی دونم چرا گوشیش رو برنمی داره!؟
- دستش به بر پایی نمایشگاهش بنده، می دونی چه قدر برای گرفتن این عکس ها زحمت کشید. خیلی دلم می خواست بازدید نمایشگاهش می رفتم. بچه ها می گفتن این بار غوغا کرده!

  • مدیر
  • سه شنبه ۱ تیر ۹۵
موضوعات