افشاگری خانم کارگردان از دعوت شدن به شام توسط یک تاجر جوان, ماجرای افشاگری آیدا پناهنده, جزئیات افشاگری آیدا پناهنده, تصاویر آیدا پناهنده, فیلم های آیدا پناهنده, فیلم ناهید

اخبار,اخبار فرهنگی ,آیدا پناهنده

آیدا پناهنده کارگردان زنی که با نخستین فیلمش “ناهید” تنها نماینده ایرانی جشنواره کن ۲۰۱۵ بود درباره برخی دردسرهایی گفته که برای پیدا کردن بودجه فیلم اولش با آن روبرو بوده است.

آیدا پناهنده و دردسرهای ساخت فیلم "ناهید"
هرچقدر درباره سوءاستفاده‌هایی که از علاقمندان به سینما و بخصوص طیف بانوان صورت می‌گیرد سخن گفته می‌شود باز هم هستند سینماگرانی که سریع در برابر این سخنان واکنش نشان می‌دهند و سعی می کنند فضای سینما را آرمانی نشان دهند.

حالا اما دیگر فقط آن دسته از بازیگرانی که از ایران مهاجرت کرده اند نیستند که درباره برخی مراودات غیراخلاقی سینما و تلویزیون حرف می زدند بلکه برخی از بازیگران سال های دور و کارگردانان نیز در این باره اظهارنظر می کنند.

در یک مورد تازه آیدا پناهنده کارگردان زنی که با نخستین فیلمش “ناهید” تنها نماینده ایرانی جشنواره کن ۲۰۱۵ بود و موفق شد جایزه ای به نام “آینده نویدبخش” را از این جشنواره بگیرد درباره برخی دردسرهایی گفته که برای پیدا کردن بودجه فیلم اولش با آن روبرو بوده است.

فیلمنامه را برای امکانیان فرستادم؛ او فیلمنامه را دوست داشت اما پول نداشت
پناهنده که با همراهی همسرش ارسلان امیری سناریوی “ناهید” را نوشته می گوید:  تابستان ٩٠، با «ارسلان امیری» شروع کردیم به نوشتن فیلم‌نامه. قبلا ایده‌هایی داشتیم و طرح‌هایی زده بودیم. پاییز ٩١ نسخه اولیه فیلم‌نامه آماده بود اما باز هم مرتب روی متن کار می‌کردیم و فیلم‌نامه را بارها و بارها ویرایش کردیم. اواخر پاییز٩١، فیلم‌نامه را برای «بیژن امکانیان» فرستادم. امکانیان فیلم‌نامه را خیلی دوست داشت و قول همکاری داد. قبلا در فیلم تلویزیونی «آبروی از دست‌رفته آقای صادقی» بازیگرم بود. مانع بزرگ پیش روی تولید «ناهید» بحث بودجه بود. امکانیان پول نداشت و توان جذب سرمایه را هم نداشت.

رویارویی با تاجر جوانی که مرا به شام دعوت کرد…
این کارگردان زن سپس درباره معرفی شدن به سرمایه گذاری که از نظر اخلاقی فاسد بوده ادامه می دهد: به آب و آتش زدم اما آنچه نبود، پول بود و درهایی که یکی از بعد از دیگری به رویم بسته می‌شد. همه فیلم‌نامه را می‌خواندند و احسنت می‌گفتند، اما دریغ از یک پاپاسی پول! یک‌بار معرفی‌ام کردند به یک تاجر جوان که داروهای انرژی‌زا وارد می‌کرد. با مدیر تولید فیلم رفتم به دفترش. روی میزش پر از فیلم‌نامه بود و مرتب لبخند می‌زد و گفت متأسفانه پول‌هایش را برای یک فیلم دیگر خرج کرده؛ اما به شام دعوتم کرد و من هم لبخند زدم و گفتم شب‌ها شام نمی‌خورم!

مسئولان امور فرهنگی بانک های خصوصی مدام شعر می خواندند…
آیدا پناهنده می افزاید: به دفتر امور فرهنگی چند بانک خصوصی رفتیم که مسئولانش مدام شعر می‌خواندند و از تابلوهای گران‌قیمتی که در حراجی برای بانک خریده بودند حرف می‌زدند، اما نتیجه‌ای حاصل نشد؛ هم‌زمان به چند مرکز دولتی سر می‌زدم که بدجور سوت‌وکور بودند و پولی در صندوق ایشان باقی نمانده بود.

زنی را ملاقات کردیم که همه جای صورتش عمل شده بود…
پناهنده خاطرنشان می سازد: زنی را ملاقات کردیم که اسم مستعار داشت، همه‌جای صورتش را عمل کرده بوده و با شرط‌بندهای مسابقات اسب‌دوانی رابطه نزدیک داشت. مکالمات تلفنی با آدم‌های عجیب‌وغریب داشتیم که شیتیل‌های کلان می‌گرفتند تا از شرکت‌های صوری، وام‌های غیرصوری برایمان بگیرند و البته که ما نپذیرفتیم، دنبال دردسر نبودیم.

با همکاری مرکز گسترش تیرم به هدف خورد
این کارگردان که در نهایت با مراجعه به مرکز گسترش توانسته بودجه تولید فیلمش را فراهم کند می گوید: بهار ٩٣، فیلم‌نامه را به مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی دادم که متصدی فیلم‌های اول شده بود. با همکاری و مساعدت آقای طباطبایی‌نژاد و رزاق‌کریمی و اعضای شورای فیلم‌نامه، تیرم بالاخره به هدف خورد و قصه بی‌پولی‌مان تمام شد. دوستان مرکز هم فیلم‌نامه را دوست داشتند و هم از سابقه کارهایم به‌خوبی باخبر بودند و به من اعتماد داشتند. اگر حسن‌نیت طباطبایی‌نژاد و سعی و اهتمام رزاق‌کریمی نبود، شاید «ناهید» حالا نبود.

منبع : بیتوته