من روبروی تو

 

من شیفته ی میزهای کوچک کافه ای هستم ...
که بهانه نزدیک تر نشستن مان می شود ...
و من ...
روبروی تو ...
می توانم تمام شعر های نگفته دنیا را یکجا بگویم ...