۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان عاشقانه ایرانی» ثبت شده است

دانلود کتاب داستان دختر نفرین شده با فرمت pdf

دانلود کتاب داستان دختر نفرین شده با فرمت pdf, دانلود کتاب اندروید, دانلود کتاب عاشقانه pdf, دانلود کتاب 95 , دانلود کتاب رمان ایرانیدانلود کتاب برای اندروید

دانلود کتاب داستان دختر نفرین شده با فرمت pdf

نام کتاب: دختر نفرین شده

 زبان: فارسی

تعداد صفحات: 144

 نوع فایل: pdf

 حجم کتاب: 2.81 مگابایت

 نویسنده: فریبا کلهر

 توضیحات:

«میانماه»، دختر روستایی، به «گلبانو»، زن زائو، دروغی می‌گوید. گلبانو او را نفرین می‌کند. میانماه دچار افسردگی می‌شود. پدرش او را به کوهستان می‌فرستد تا نزد عمویش زندگی کند. سیل روستا را می‌برد. میانماه و عمویش برمی‌گردند تا.این کتاب داستان رو در ادامه مطلب از لاولی بوی دانلود کنید...

  • مدیر
  • چهارشنبه ۶ مرداد ۹۵

داستان عاشقانه پیرمرد عاشق

داستان عاشقانه پیرمرد عاشق

 

پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد، در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید، عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند.
پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند سپس به او گفتند : باید ازت عکسبرداری بشه تا جایی از بدنت آسیب و شکستگی ندیده باشه، پیرمرد غمگین شد و گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست.
پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند، پیرمرد گفت : زنم در خانه سالمندان است، هرصبح آنجا میروم و صبحانه را با او میخورم، نمیخواهم دیر شود ...

  • مدیر
  • دوشنبه ۱۴ بهمن ۹۲

داستان عاشقانه محسن و مژگان

داستان عاشقانه محسن و مژگان

 

قد بالای 180، وزن متناسب ، زیبا ، جذاب و ... این شرایط و خیلی از موارد نظیر آنها ، توقعات من برای انتخاب همسر آینده ام بودند. توقعاتی که بی کم و کاست همه ی آنها را حق مسلم خودم میدانستم. چرا که خودم هم از زیبائی چیزی کم نداشتم و میخواستم به اصطلاح همسر آینده ام لااقل از لحاظ ظاهری همپایه خودم باشد. تصویری خیالی از آن مرد رویاهایم در گوشه ای از ذهنم حک کرده بودم ، همچون عکسی همه جا همراهم بود. تا اینکه دیدار محسن ، برادر مرجان – یکی از دوستان صمیمی ام به تصویر خیالم جان داد و آن را از قاب ذهنم بیرون کشید. از این بهتر نمیشد. محسن همانی بود که میخواستم ( البته با کمی اغماض ) ولی خودش بود همان قدر زیبا ، با وقار ، قد بلند ، با شخصیت و ... 
در همان نگاه اول چنان مجذوبش شدم که انگار سالها عاشقش بوده ام و وقتی فردای آن روز مرجان قصه ی دلدادگی محسن به من را تعریف کرد ، فهمیدم که این عشق یکطرفه نیست. وای که آن روز ها چقدر دنیا زیباتر شده بود. رویاهایم به حقیقت پیوسته بود و دنیای واقعی در نظرم خیال انگیز مینمود. به اندازه ای که گاهی وقت ها میترسیدم نکند همه ی اینها خواب باشد.

  • مدیر
  • دوشنبه ۲۷ آبان ۹۲
موضوعات