کاش نبودنت حس نمیشد

کاش نبودنت حس نمیشد

 

چقدر لحظه های بی تو بودن سخت میگذرد ...
چقدر فاصله و دوری زجرآوره ...
دوست داشتم اینجا بودی ...
کنارم ، نزدیک من ...
هوای دلمی ...
حداقل میدونستم زیر آسمون شهرمی ...
هوای من هوای تو هم هست ...

  • مدیر
  • چهارشنبه ۱۳ شهریور ۹۲

شاید آرام تر میشدم

شاید آرام تر میشدم

 

شاید آرام تر میشدم ...
فقط و فقط ...
اگر میفهمیدی ...
حرفهایم به همین راحتی که میخوانی ...
نوشته نشده اند ...

  • مدیر
  • سه شنبه ۱۲ شهریور ۹۲

یاد بعضى نفرات

یاد بعضی نفرات

 

یاد بعضى نفرات روشنم می دارد ...
قوتم مى بخشد ، راهم مى اندازد ...
نام بعضى نفرات رزق روحم شده است ...
وقت هر دلتنگى ، سویشان دارم دست ...

  • مدیر
  • دوشنبه ۱۱ شهریور ۹۲

همه زندگی من تو بودی

همه زندگی من تو بودی

 

همه زندگی من تو بودی ....
تا چشم ها را بستم ...
آرزویم تو شدی ...
فکر رفتن کردم ...
سمت و سویم تو شدی ...
تا که لب وا کردم ...
گفتگویم تو شدی ...
در میان سکوت شبهایم ...
جستجویم تو شدی ...

  • مدیر
  • يكشنبه ۱۰ شهریور ۹۲

آغوش تو

آغوش تو

 

تو را و تنها تو را می بویم و می بوسم ...
تا بدانی تنها چیزی که ...
بی هیچ هراسی مرا ...
به سوی آغوش تو می کشاند ...
عشق است ...

  • مدیر
  • شنبه ۹ شهریور ۹۲

آن روز که تو رفتی

آن روز که تو رفتی

 

آن روز که تو رفتی همه گفتند :
از دل برود هر آنکه از دیده برفت ...
و آن لحظه به ناباوری و غصه من خندیدند ...
و اکنون آه تو ای سفر کرده ...
اگر باز نخواهی گشت ...
کاش می آمدی و می دیدی ...

  • مدیر
  • جمعه ۸ شهریور ۹۲

تو همه زندگی من هستی ؟

تو همه زندگی من هستی ؟

 

آه می بینم ...
تو به اندازه ی تنهایی من خوشبختی ...
من به اندازه ی زیبایی تو غمگینم ...
چه امید عبثی ؟
من چه دارم که تو را در خور ؟ هیچ ...
من چه دارم که سزاوار تو ؟ هیچ ...
تو همه زندگی من هستی ؟

  • مدیر
  • پنجشنبه ۷ شهریور ۹۲

خداحافظ برای همیشه

خداحافظ

 

می‌روم شاید کمی حال شما بهتر شود ...
می‌گذارم با خیالت روزگارم سر شود ...
خداحافظ برای همیشه ...

  • مدیر
  • چهارشنبه ۶ شهریور ۹۲

فقط کمی دیر کرده ای

فقط کمی دیر کرده ای

 

در اتاقی که به اندازه یک تنهایی است ...
دل من که به اندازه یک عشق است ...
به بهانه های ساده خوشبختی خود می نگرد ...
من تمام ساده لوحی یک قلب را با خود به قصر قصه ها می برم ...
و تو می آیی ...
بالاخره می آیی ...
فقط کمی دیر کرده ای ، همین ...

  • مدیر
  • سه شنبه ۵ شهریور ۹۲

در انتظار تو

در انتظار تو

 

قطار می رود ...
تو می روی ...
تمام ایستگاه می رود ...
و من چقدر ساده ام ...
که سالهای سال ...
در انتظار تو ...

  • مدیر
  • دوشنبه ۴ شهریور ۹۲

باز هنگام سفر بود

باز هنگام سفر بود

 

چشم من باز گریست ...
قلب من باز ترک خورد و شکست ...
باز هنگام سفر بود و من از چشمانت می خواندم ...
که سفر خواهی کرد و از این عشق گذر خواهی کرد ...
و نخواهی فهمید ...
بی تو این باغ پر از پاییز است ...

  • مدیر
  • يكشنبه ۳ شهریور ۹۲

ﯾﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺧﺎﻃﺮﻩ

یه دنیا خاطره

 

ﻋﺎﺷﻖ ﺟﻤﻠﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﻡ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺨﻮﻧﯽ ...
ﯾﻪ ﻧﻔﺲ ﻋﻤﯿﻖ ﭘﺸﺘﺶ ﻣﯿﮑﺸﯽ ...
ﻭ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﯾﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻣﯿﺎﺩ جلوی چشمت ...

  • مدیر
  • شنبه ۲ شهریور ۹۲

رفت و تنها شدم

رفت و تنها شدم

 

رفت و نگفت ...
من بی او ...
میان ماندن و نماندن ...
بودن و نبودن ...
دست و پا می زنم مدام و غرق نمیشوم ...

  • مدیر
  • چهارشنبه ۳۰ مرداد ۹۲

یک عمر آرامش

یک عمر آرامش

 

همین که هستی ...
همین که لا به لای کلماتم نفس می کشی ...
راه می روی ...
در آغوشم میگیری ...
همین که پناه واژه هایم شده ای ...
همین که سایه ات هست ...

  • مدیر
  • چهارشنبه ۳۰ مرداد ۹۲

درد

درد

 

نمیدانم کدام درد بزرگتر است ...
دردی که آنرا بی پرده تحمل می کنی ...
یا دردی که ...
بخاطر ناراحت نکردن کسی که دوستش داری ...
توی دلت می ریزی و تاب می آوری ...

  • مدیر
  • سه شنبه ۲۹ مرداد ۹۲
موضوعات