آخر عشق فقط آغوش است

 

عشق یک واژه پر پیچ و خم است ...
سر آن یک عین است ...
عین یعنی همان چشم که سر آغاز جنون میگردد ...
پس از آن شین داریم ...
شین را دقت کن که چه اندازه فراز است و فرود ...
و به ما میگوید که نه در اوج ببالی به خودت ...
و نه دلسرد شوی وقت شکست ...
آخر عشق ببین قاف چه حالی دارد ...
نقطه هایش به قدر من و توست ...
آخر عشق فقط آغوش است ...
خم بازوی تو بر گردن من ...
انحناییست پر از آرامش ...
آخر عشق پرستشگاهیست ...
که در آنجا خداوند دوتاست ...
بندگان نیز همان تعدادند ...
من و تو خدای هم خواهیم شد ...
آخر عشق اگر قصد کنیم ...