دستانت حکایت زندگی ست ...
حکایت لحظه های ناب بی بازگشت ...
حکایت غرق شدن در آغوشی گرم ...
حکایت عاشقانه های یواشکی ...
حکایت بوسه های بعد از ظهر تابستون ...
دستانت حکایت زندگی ست ...
حکایت لحظه های ناب بی بازگشت ...
حکایت غرق شدن در آغوشی گرم ...
حکایت عاشقانه های یواشکی ...
حکایت بوسه های بعد از ظهر تابستون ...
بالا بروی، پایین بیایی، بی فایده است ...
من تو را همین جا ...
میان بازوانم، در آغوشم می خواهم، با یک بوسه ...
در سرزمین تن من خبری از دموکراسی نیست ...