۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رمان ایرانی جدید» ثبت شده است

دانلود رمان تلنگر عشق | اندروید apk ، آیفون pdf ، epub و موبایل

دانلود رمان تلنگر عشق | اندروید apk ، آیفون pdf ، epub و موبایل, دانلود کتاب اندروید, دانلود رمان عاشقانه pdf, دانلود کتاب 95 , دانلود کتاب رمان ایرانیدانلود کتاب برای اندروید

دانلود رمان تلنگر عشق | اندروید apk ، آیفون pdf ، epub و موبایل

نام: تلنگر عشق

 زبان: فارسی

تعداد صفحات: 204

 نوع فایل: pdf

 حجم کتاب رمان عاشقانه: 2.41 مگابایت

 نویسنده: سمیرا خانوم

 توضیحات:

درباره ی دختری به اسم سونیا هست که متولد مشهد هستش که دانشگاه تهران قبول میشه و برای اینکه تو تهران تنها نباشه پدرش اونو میفرسته خونه ی دختر دوستش که اون هم همون دانشگاه سونیا هست .برادر این دختره هم تو همون دانشگاهه ولی ترم بالاییه و اینکه دختر دوست باباش رادا و سونیا توی واحد روبه رویی رایان .داداش رادا زندگی میکنن تو تهران و خلاصه تو این دانشگاه اتفاقاتی پیش میاد که...این رمان زیبا رو در ادامه مطلب از لاولی بوی دانلود کنید...

  • مدیر
  • سه شنبه ۲۲ تیر ۹۵

دانلود رمان دو راهی با لینک مستقیم

دانلود رمان دو راهی با لینک مستقیم, دانلود کتاب اندروید, دانلود کتاب 95 , دانلود کتاب رمان ایرانیدانلود کتاب برای اندروید

دانلود رمان دو راهی با لینک مستقیم

نام: دو راهی

 زبان: فارسی

تعداد صفحات: 89

 نوع فایل: PDF

 حجم کتاب: 729 کیلوبایت

 نویسنده: غفور درویشانی

 توضیحات :

همیشه آدم سر به زیر بودم همیشه و همه جا ولی نمی دونم اون روز چرا دلم یه جوری شد توی سالن دانشکده راه می رفتم و از پله ها بالا رفتم و سرمو بالا اوردم و اونو دیدم اون دختری که همیشه تصویر از اون رو به عنوان عشق ارزو هام توی ذهنم ترسیم می کردم. اون روز اون تصویر به واقعیت تبدیل شد دیگه نفهمیدم چی شد جز اینکه دیدم همه‌ی زندگیمو ول کردم و دنبال اون دختر راه افتآدم. اسمش ژینو بود، ژینو سالمی حتی حالا هم با بردن اسمش قند تو دلم آ ب می شه وقتی واسه بار اول بهش پیشنهاد دآدم قبل از اینکه حرفام تموم بشه بهم جواب رد داد دختر لج بازی بود، لج باز و یک دنده بعد از اون روز هر وقت تونستم و با هر بهونه ای سر راهش سبز شدم ولی جواب اون همون جواب بار اول بود" نه "! دیگه همه از قضیه‌ی ما خبر دار شدن و هر جا ما رو می دیدن می دونستن چه خبره و بازم حدس می زدن جوابش بهم چیه. واسه خودمونم عادت شده بود هر وقت منو می دید یه لبخندی می زد و می فهمید باید بازم بیاد بشینه پای میز محاکمه!...

  • مدیر
  • يكشنبه ۹ خرداد ۹۵
موضوعات