ده دقیقه که دیر می کنی ...
ده بار دیگر روی نبضم ...
روی موهایم روی شالم ادکلن می زنم ...
ده بار دیگر در آینه نگاه می کنم ...
ده بار دیگر از آینه می پرسم : " من خوبم ؟ "
ده بار به تپش قلبم اضافه می شود ...
چشم من باز گریست ...
قلب من باز ترک خورد و شکست ...
باز هنگام سفر بود و من از چشمانت می خواندم ...
که سفر خواهی کرد و از این عشق گذر خواهی کرد ...
و نخواهی فهمید ...
بی تو این باغ پر از پاییز است ...