یاد بعضى نفرات روشنم می دارد ...
قوتم مى بخشد ، راهم مى اندازد ...
نام بعضى نفرات رزق روحم شده است ...
وقت هر دلتنگى ، سویشان دارم دست ...
یاد بعضى نفرات روشنم می دارد ...
قوتم مى بخشد ، راهم مى اندازد ...
نام بعضى نفرات رزق روحم شده است ...
وقت هر دلتنگى ، سویشان دارم دست ...
همین که هستی ...
همین که لا به لای کلماتم نفس می کشی ...
راه می روی ...
در آغوشم میگیری ...
همین که پناه واژه هایم شده ای ...
همین که سایه ات هست ...
گاهی اوقات هیچی مثه یه بغل ،
محکم محکم محکم ...
کسی که دوسش داری نمی تونه آرومت کنه ...
ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﻔﺖ ﺑﭽﺴﺒﯿﺪ ...
ﻗﺪﺭ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ ...
ﺍﺭﺯﺍﻥ ﻧﻔﺮﻭﺷﯿﺪ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ...
ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ، ﺑﻪ ﺣﺮﻓﯽ، ﺑﻪ ﻧﻘﻠﯽ، ﺑﻪ ﻫﺪﯾﻪ ﺍﯼ ، ﺑﻪ
ﺍﻧﺪﮎ ﺗﻮﺟﻬﯽ ...
ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺗﻼﺵ ﮐﻨﺪ ...
ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻧﺘﺎﻥ ﻫﺰﺍﺭ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ کند ...
ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﻗﺪﺭﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﺪ، ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺑﻬﺎﯾﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﺩ ...
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﻣﻔﺖ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻣﺪﻩ ﺭﺍ ...
مفت هم از ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ...