دانلود رمان بازگشتی برای پایان | اندروید apk ، آیفون pdf ، epub و موبایل, دانلود رمان بازگشتی برای پایان با لینک مستقیم و بدون سانسور, دانلود رمان عاشقانه pdf, دانلود رمان جدید

دانلود رمان بازگشتی برای پایان | اندروید apk ، آیفون pdf ، epub و موبایل

نام رمان: بازگشتی برای پایان ( جلد دوم لیانا )

 زبان: فارسی

 ژانر رمان: عاشقانه، تخیلی و فانتزی

تعداد صفحات: 413

 نوع فایل: pdf

 حجم کتاب رمان عاشقانه: 1.78 مگابایت

 نویسنده: zahra bagheri

 توضیحات:

داستانی از هزارتوی حقیقت‌های زندگی‌اش، راهی پر از خطرات مرگبار و حضور موجوداتی مافوق تصوراتش.
به واقعیت پیوستن رویاهای ترسناکش همه و همه به دلیل گذشته‌ای تاریک و یک اشتباه، اشتباهی که موجب تباهی سرزمینی آرام و موجب برگزیدگی و بازگشت او شد، بازگشتی پرقدرت برای نجات سرزمین و مردمش؛ مردمی که روزی توسط لیانا و به‌خاطر فداکاری‌هایش، نجات پیدا کرده بودند، بازگشت شخصی که دست انتقام همه‌ی مردم رنج‌کشیده‌ی آدونیس از بی‌رحم‌ترین انسان بر روی زمین، یعنی ملکه نارسیسا است.رمان بازگشتی برای پایان رو از لاولی بوی دانلود و استفاده کنید...

قسمتی از متن رمان:

مقدمه:
آفتاب نیزه‌‌هایی از نور می‌پراکند
و من باز هم در راه تاریکی گم شده‌ام.
نمی‌دانم...
هنوز هم نمی‌‌دانم در آن تاریکی به دنبال کدامین نور، این‌چنین سرگشته‌ام.
***
«فصل اول»
«رستوران هوگو»
در یک جنگل تاریک و ترسناک می‌دوید؛ بی آنکه خبری از مقصدش داشته باشد. قلبش تندتند زده و دست‌‌هایش کاملا یخ کرده بودند. زمانی که کنار یک درخت بزرگ و کهنسال ایستاد تا نفسی تازه کند، خیلی زود حضور افراد دیگری را نیز در اطرافش احساس کرد. صدای نفس‌‌های کشدارشان به گوش می‌رسید؛ اما در آن تاریکی چیزی دیده نمی‌‌شد، تردیدی نداشت که هنوز یک جایی در همان اطراف ایستاده و به او نگاه می‌کنند.
به محض آنکه حالش کمی بهتر شد، شروع به دویدن کرد. هنوز چند قدم بیشتر ندویده بود که فضای اطرافش کاملا تغییر کرد. این‌بار در یک کلبه‌ی چوبی ایستاده بود. صدای ناله و شیون به گوش می‌رسید. یک زن کنج اتاق نشسته بود و یک مشت پارچه را در آغوشش می‌فشرد. چند قدم جلوتر رفت تا محتویات درون پارچه را ببیند؛ اما در کمال حیرت بار دیگر خود را در همان جنگل آشنای همیشگی پیدا کرد.
به محض واردشدن، نگاهش به آن طرف جنگل افتاد. با دهانی نیمه‌باز به مادرش که در فاصله‌ی دوری از او می‌دوید، خیره شد. شور و اشتیاقی وصف‌نشدنی تمام وجودش را دربرگرفت و درست در همان مسیر شروع به دویدن کرد.
وقتی به مادرش رسید، پشتش به او بوده و به نقطه‌ی نامعلومی زل زده بود. چند قدمی به جلو رفت و دست‌‌هایش را بر روی شانه‌‌هایش گذاشت؛ اما مادرش هیچ حرکتی نکرد. به طور ناگهانی چشمش به منبع نوری افتاد که درست در مقابلش بود. بند‌‌های طلایی-که شباهت بسیاری به ریشه‌‌های یک درخت داشتند- مرتب پیچ و تاب می‌خوردند و به یکدیگر می‌پیچیدند. درست در همان هنگام صدای لرزان مادرش را شنید که گفت:
- نترس دخترم، نمی‌‌ذارم بهت آسیبی بزنن. لیانا مطمئن بود که این تنها راهه، پس حتما تنها راهه!
با تعجب به مادرش نگاه کرد، نمی‌توانست معنی حرف‌هایش را بفهمد؛ اما قبل از آنکه بتواند سوالی بپرسد، چشمش به همان افراد شنل‌پوشی افتاد که دقایقی قبل در قسمت دیگری از رویایش به دنبالش بودند؛ اما ظاهرا این‌بار تنها هدفشان مادرش بود. با فکر به آن موضوع با نگرانی به او نگاه کرد. درک نمی‌کرد که اکنون چرا ایستاده و به آن ریشه‌های اعصاب خرد کن نگاه می‌کند؛ اما اگر تا چند ثانیه‌ی دیگر حرکت نمی‌کرد، دست آن افراد شنل‌پوش به او می‌رسید.
ثانیه‌ای بعد همان‌طور شد که فکرش را می‌کرد. آن افراد جلوتر آمده و آستین‌های بلندشان را به سمت مادرش نشانه رفتند. با دیدن آن صحنه، توانش را به کلی از دست داد. زیر آن آستین‌ها خبری از دست نبود؛ گویی تنها روحشان آن شنل بزرگ و سیاه‌رنگ را به حرکت وا می‌داشت.
وقتی صدای جیغ مادرش بلند شد، او نیز جیغ بلندی کشیده و همان لحظه دستی نامرئی او را از عالم رویا بیرون کشیده و این‌بار خودش را بر روی تخت‌خوابش دید.
به محض بیدارشدن روی تخت نشست؛ اما انگار هنوز تحت تاثیر خوابش بود؛ زیرا به طور ناخودآگاه دست‌هایش را بلند کرده و نیرویی همانند برق از بدنش گذشت، به لوستر اتاقش برخورد کرده و با شدت بر روی تختش فرود آمد. با چهره‌ای گیج و سردرگم به آن منظره خیره مانده بود که یک‌دفعه در اتاق باز شده و پدرش در چارچوب در ظاهر شد.
چارلی با حیرت فریاد زد:
- چی شد؟!
- چی چی شد؟
- میگم کار کی بود؟
روبی با صدای آرامی گفت:
- چی کار کی بود؟
چارلی نگاه عصبی به او انداخت و سوال دیگری نپرسید.
روبی در حالی که سعی می‌کرد قیافه‌ی معصومانه‌ای به خود بگیرد، به لوستر بینوای اتاقش که هر دفعه قربانی خواب‌های عجیبش می‌شد نگاه کرد که اکنون بر روی تخت خوابش ولو شده بود.
چارلی پس از چند لحظه درنگ، با لحن مشکوکی گفت:
- حتما بازم خودش افتاد، نه؟
روبی فورا جواب داد:
- آره فکر کنم.
هنوز هم سعی می‌کرد نگاهش به پدرش نیفتد؛ گویی آن چشم‌های مشکی همیشه قادر بودند ذهن او را بخوانند.

دانلود رمان بازگشتی برای پایان | اندروید apk ، آیفون pdf ، epub و موبایل

دریافت
حجم: 1.78 مگابایت

zahra bagheri,بازگشتی برای پایان,بهترین رمان عاشقانه ایرانی از نظر خوانندگان,بهترین رمانی که خوندین,دانلود جدیدترین رمان های 97,دانلود جدیدترین رمان های ایرانی,دانلود جدیدترین رمان های عاشقانه,دانلود جدیدترین رمان های نودهشتیا,دانلود جدیدترین رمان های پلیسی,دانلود رمان,دانلود رمان 98ia,دانلود رمان pdf,دانلود رمان امن ترین آغوش دنیا,دانلود رمان اندروید,دانلود رمان ایرانی,دانلود رمان با فرمت pdf,دانلود رمان با لینک مستقیم,دانلود رمان با پایان خوش,دانلود رمان بازگشتی برای پایان,دانلود رمان بازگشتی برای پایان با فرمت apk,دانلود رمان بازگشتی برای پایان با فرمت epub,دانلود رمان بازگشتی برای پایان با فرمت pdf,دانلود رمان بازگشتی برای پایان با لینک مستقیم,دانلود رمان بازگشتی برای پایان برای آیفون,دانلود رمان بازگشتی برای پایان برای اندروید,دانلود رمان بازگشتی برای پایان برای تبلت,دانلود رمان بازگشتی برای پایان برای جاوا,دانلود رمان بازگشتی برای پایان برای موبایل,دانلود رمان بازگشتی برای پایان برای کامپیوتر,دانلود رمان بدون سانسور pdf,دانلود رمان بدون سانسور شفق,دانلود رمان بدون سانسور کتی,دانلود رمان بدون سانسور یک شب طولانی,دانلود رمان جدید,دانلود رمان جدید 97,دانلود رمان جدید نودهشتیا,دانلود رمان طنز,دانلود رمان طنز و کلکل,دانلود رمان عاشقانه,دانلود رمان عاشقانه 97,دانلود رمان عاشقانه pdf,دانلود رمان عاشقانه اندروید,دانلود رمان عاشقانه ایرانی,دانلود رمان عاشقانه با فرمت pdf,دانلود رمان عاشقانه با لینک مستقیم,دانلود رمان عاشقانه با پایان خوش,دانلود رمان عاشقانه بدون سانسور,دانلود رمان عاشقانه بدون سانسور با فرمت pdf,دانلود رمان عاشقانه بدون سانسور صحنه دار,دانلود رمان عاشقانه برای اندروید Apk,دانلود رمان عاشقانه برای اندروید با فرمت Apk,دانلود رمان عاشقانه جدید,دانلود رمان عاشقانه جدید apk,دانلود رمان عاشقانه نودهشتیا,دانلود رمان مخصوص گوشی های اندروید,دانلود رمان من عاشقش بودم,دانلود رمان نودهشتیا,دانلود رمان های zahra bagheri,دانلود رمان های ارباب رعیتی,دانلود رمان های عاشقانه اربابی,دانلود رمان های عاشقانه معروف,دانلود رمان های نودهشتیا,دانلود رمان های همخونه ای عاشقانه,دانلود رمان های کل کلی جدید,دانلود رمان کلکلی,دانلود پرخواننده ترین رمان های نودهشتیا,دانلود پرطرفدارترین رمان های عاشقانه,رمان,رمان ایرانی,رمان ایرانی 98ia,رمان ایرانی pdf,رمان ایرانی عاشقانه,رمان بازگشتی برای پایان,رمان بدون سانسور,رمان بدون سانسور بهشت,رمان بدون سانسور غزال,رمان زناشویی بدون سانسور,رمان عاشقانه,رمان عاشقانه ایرانی بدون سانسور,رمان عاشقانه بدون سانسور,رمان عاشقانه بدون سانسور برای اندروید,رمان عاشقانه جدید,رمان عبور از غبار,رمان نودهشتیا