دانلود رمان گردون | اندروید apk ، آیفون pdf ، epub و موبایل, دانلود رمان گردون با لینک مستقیم و بدون سانسور, دانلود رمان عاشقانه pdf, دانلود رمان جدید
♦ نام رمان: گردون
♦ زبان: فارسی
♦ ژانر رمان: عاشقانه، تاریخی و تراژدی
♦ تعداد صفحات: 253
♦ نوع فایل: pdf
♦ حجم کتاب رمان عاشقانه: 1.18 مگابایت
♦ نویسنده: Fatemeh-D
♦ توضیحات:
آدرین جوانی زخمخورده است یک زخم نه، هزاران زخم بر روی قلبش خودنمایی میکند؛ آن هم به جرم بیگناهیاش، او برای انتقام همراه دوستانش روانه سرزمین پارت میشود؛ چراکه «خون پارتی» را مسبب دردهایش میداند اما امان از بازی گردون که عاشقانه دل و دین میرباید.رمان گردون رو از لاولی بوی دانلود و استفاده کنید...
قسمتی از متن رمان:
مقدمه:
جوانی نزد پروردگارش شکوه کرد:
«از چه ما در چرخ گردون پایینیم و مهتران بالا؟
از چه این سو ظلم و جور، آنجا جلال؟
از چه من خدمتگزار، او بینیاز؟
از چه من برده، او در مقام؟
از چه ما در ناامیدی ماندهایم؟
وز همه اُمّیدها دست شستهایم؟
پس چرا آنان نمیبینند مرا؟
و تو را، و یکی درمانده را؟
پس چرا آوارهی غمها بشد این سینهام؟
پس چرا دوستی یار حرام شد بر دلم؟
پس کجاست؟ کو مهر و عدل؟
پس چرا عاشقی را نبایستی بکرد؟»
جوان آهی بکشید و زبان باز کرد:
«از چه این دل خون بشد پروردگار؟
وان یکی دوست، جزایم را بداد؟
جزای نشناختنت ای کریم!
سزای او بود یا این حقیر؟»
پشیمان شد در دلش، لب گشود و گفت:
«ببخشم ای اهورا مزدای من!
دلم خون است ز این تبعیضها
پس چرا من نبودم بر فراز؟
پس چرا رومیان نبُدند در قعر چاه؟»
خداوند با آرامشی پاسخ داد:
«غمگین مباش. میگردد.»
جوان سر بالا برد. با شوق بپرسید:
«یعنی خوشبختی در راه است؟»
خداوند بخندید و پاسخ داد:
«نه جانم. خوشبختی خود راه است.
اما یادت نرود ای بندهام!
این چرخ میگردد. و تو هم،
باز خواهی گشت، به شروعش؛
پس دردانه خلقتم
صیقل خور؛ همچون جواهران.
جلا یاب؛ همچون یاقوت و الماس.
محکم شو بیشتر از پولاد؛
پس بازگرد به من.
بازگرد به خاک.
پاکتر از نور،
زلالتر از آب.»
«بسم الله الرحمن الرحیم»
چشمان درشتش در میان دودهای آتشفشان میدرخشید و چهرهاش را خوفانگیز میساخت. خشمی بیسابقه در چهرهاش نمایان شده بود. تیز و برنده به چشمان آدرین* خیره گشته بود. آدرین نگاهی به او انداخت. همچون دیگر رومیان توگایی* سپید بر تن داشت. آدرین پوزخندی زد. به راستی او همان پسر مهربان و خوشبیان پیشین بود؟ از میان لبهایی که در گذشته میعادگاه لبخند بود، غرشهای سهمگینی بیرون میآمد. صدای آدرین طنینانداز کوه وزوو* شد:
-ننگ بر تو باد آرمین که آوازهی هرزگیهایت شهرهی آفاق گشته و ناقوس بیغیرتیات در تمام هفت ملکوت نواخته میشود!
پوزخندی بر لبان آرمین نشست. زمانه با او چه کرده بود؟ صدای غرش آسمان به گوش رسید؛ اما خبری از باران نبود و گرد خاکسترها، هر لحظه بر شانه آرمین مینشست. کوه وزوو کوهی با شیب تند بود. در اطراف آنان که در میانهی کوه بودند، هیچ گیاهی وجود نداشت؛ اما پایینتر سبز بود و منظرهی زیبایی به وجود آمده بود. آرمین و آدرین بر روی صخرهای کوچک، ولی مسطح ایستاده بودند. نسیم بیجانی موهای مواج مشکی آرمین را تکان میداد؛ موهایی که تا زیر گوشهایش میرسیدند. برق چشمان مشکیاش برای آدرین یادآور کراسوس* بود. خاطرات در ذهن او جولان میدادند.
«-خب آدرین! به هوش باش تا کسی تو را نشناسد! هرچه یافتی و دانستی برایم در نامهای بفرست.
مشتی بر سینه کوبید و بر یک زانویش نشست و دیگری را ستون خود کرد. سر به زیر فرود آورد و گفت:
-به گوش جان سرورم.
کراسوس* لبخندی بر لبانش نشاند. کمی پارچهی توگایش را به پشت راند تا دستوپاگیر نشود. آنگاه گفت:
-می خواهم همهچیز را دقیق به من برسانی. ژولیوس اقوام گل* را شکست داده و پومپئوس با پیروزیاش در بالکان توانسته وجههی خود را بالا ببرد. من نیز باید با پیروزی بر پارتیان و تصاحب سلوکیه به آنها نشان دهم که امپراتوری از آنِ کیست.
طمع بود که در میان سخنانش جولان میداد و شاید اندکی حس حسادت. حق داشت. در میان رقبای دیرینهاش کمتر خود را نشان داده بود؛ اما آدرین به حرفهای کراسوس نمیاندیشید؛ بلکه ذهنش تنها مغشوش مأموریت جدیدش برای انتقامش بود. کراسوس با سکوت آدرین از رویاهایش بیرون آمد و در حالی که سعی داشت حالت دقایقی پیشش را جمع کند، با جدیت گفت:
- بسیارخب آدرین؛ میتوانی بروی و برای سفرت آماده گردی.
آدرین بار دیگر مطیعانه در برابر کراسوس سر خم کرد و گفت:
- اطاعت سرورم.»
با نعرهای از خاطراتش بیرون کشیده شد. آرمین بود که با شمشیری به او حمله میکرد. شمشیرش را از غلاف بیرون کشید. آرمین شمشیر را چنان گرزی به سوی سر آدرین روانه کرد تا مغزش را بشکافد؛ اما ناگاه شمشیر آدرین سدی بر خنجر او گشت. با خشم به آدرین نگاه کرد؛ اما معصومیت چهرهی او گذشتهها را به یادش آورد. دستانش شل شد و شمشیرش را پایین آورد. چشمانش را بست تا صدای آن خندههای مستانه را از ذهنش دور کند؛ اما مگر میشد؟ به ناگاه تمام خاطرات را پس زد. غرشی از گلویش بیرون آمد و با صدایی دورگه گفت:
-آدرین! من او را به تو باز پس نمیدهم. این کوه شاهد نفسهای آخر تو خواهد بود. پس شمشیر بکش و مرا بکش، پیش از آن که خود قربانی خشم من گردی.
آدرین نمیتوانست؛ نمیتوانست باز هم کسی را بکشد. همانها برای یک عمر عذابوجدانش کافی بودند. فریاد کشید:
-هرگز!
برق شمشیر آرمین خاطرهای دیگر را در ذهن او زنده کرد.
دانلود رمان گردون | اندروید apk ، آیفون pdf ، epub و موبایل
دریافت
حجم: 1.18 مگابایت
Fatemeh-D,بهترین رمان عاشقانه ایرانی از نظر خوانندگان,دانلود جدیدترین رمان های 97,دانلود جدیدترین رمان های ایرانی,دانلود جدیدترین رمان های عاشقانه,دانلود جدیدترین رمان های نودهشتیا,دانلود جدیدترین رمان های پلیسی,دانلود جدیدترین رمان های کل کلی,دانلود جدیدترین رمان های گوشی,دانلود رمان,دانلود رمان pdf,دانلود رمان اندروید,دانلود رمان ایرانی,دانلود رمان با لینک مستقیم,دانلود رمان با پایان خوش,دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان بدون سانسور pdf,دانلود رمان بدون سانسور بهشت,دانلود رمان بدون سانسور کتی,دانلود رمان جدید,دانلود رمان جدید 97,دانلود رمان جدید نودهشتیا,دانلود رمان زناشویی pdf,دانلود رمان طنز,دانلود رمان طنز و کلکل,دانلود رمان عاشقانه,دانلود رمان عاشقانه 97,دانلود رمان عاشقانه pdf,دانلود رمان عاشقانه با لینک مستقیم,دانلود رمان عاشقانه بدون سانسور,دانلود رمان عاشقانه برای اندروید با فرمت Apk,دانلود رمان عاشقانه جدید,دانلود رمان عاشقانه جدید apk,دانلود رمان مخصوص گوشی های اندروید,دانلود رمان مذهبی عاشقانه,دانلود رمان نودهشتیا,دانلود رمان های Fatemeh-D,دانلود رمان های ارباب رعیتی,دانلود رمان های عاشقانه اربابی,دانلود رمان های عاشقانه معروف,دانلود رمان های فاطمه دشتی,دانلود رمان های نودهشتیا,دانلود رمان های همخونه ای عاشقانه,دانلود رمان های کل کلی جدید,دانلود رمان کلکلی,دانلود رمان گردون,دانلود رمان گردون با فرمت apk,دانلود رمان گردون با فرمت epub,دانلود رمان گردون با فرمت pdf,دانلود رمان گردون با لینک مستقیم,دانلود رمان گردون برای آیفون,دانلود رمان گردون برای اندروید,دانلود رمان گردون برای تبلت,دانلود رمان گردون برای جاوا,دانلود رمان گردون برای موبایل,دانلود رمان گردون برای کامپیوتر,دانلود پرخواننده ترین رمان های نودهشتیا,دانلود پرطرفدارترین رمان های عاشقانه,رمان,رمان ایرانی,رمان ایرانی 98ia,رمان ایرانی pdf,رمان ایرانی عاشقانه,رمان بدون سانسور,رمان عاشقانه,رمان عاشقانه ایرانی بدون سانسور,رمان عاشقانه بدون سانسور,رمان عاشقانه جدید,رمان نودهشتیا,رمان گردون,گردون