ساده نبود اما ...
من دلم را عادت داده ام به نخواستن ...
وقتی لبخندت را درون مردمکان کسی می تابانی ...
که من نیستم ...
حالا ...
عکس های دو نفره ی پر لبخند ...
در آغوش دیگریت را ...
می خواهی به رخ لحظه های این دل ...
از دست رفته بکشی ...
ساده نبود اما ...
من دلم را عادت داده ام به نخواستن ...
وقتی لبخندت را درون مردمکان کسی می تابانی ...
که من نیستم ...
حالا ...
عکس های دو نفره ی پر لبخند ...
در آغوش دیگریت را ...
می خواهی به رخ لحظه های این دل ...
از دست رفته بکشی ...
من عاشق بارون و گیتارم ...
من روزها تا ظهر می خوابم اما شب ها تا صبح بیدارم ...
دنیای ما اندازه ی هم نیست ، من خیلی وقتا ساکتم ، سردم ...
وقتی که میرم تو خودم شاید پاییز سال بعد برگردم ...
دنیای ما اندازه هم نیست می بوسمت اما نمی مونم ...
تو دائم از آینده می پرسی من حال فردامم نمی دونم ...