دلم نه عشق میخواهد ...
نه دروغهای قشنگ ...
نه ادعاهای بزرگ ...
نه بزرگهای پر ادعا ...
دلم یک فنجان قهوه داغ میخواهد ...
و یک دوست ، که بشود با او حرف زد ...
و بعد پشیمان نشود ...
دلم نه عشق میخواهد ...
نه دروغهای قشنگ ...
نه ادعاهای بزرگ ...
نه بزرگهای پر ادعا ...
دلم یک فنجان قهوه داغ میخواهد ...
و یک دوست ، که بشود با او حرف زد ...
و بعد پشیمان نشود ...
ﺩﺭ ﻣﺮﺩ ﻫﺎ ...
حسی ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﺍﺳﻤﺸﻮ ﻣﻴﺬﺍﺭﻥ ﻏﻴﺮﺕ ...
ﻭ به ﻫﻤﻮﻥ ﺣﺲ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻢ ﻫﺎ ﻣیگن ﺣﺴﺎﺩﺕ ...
ﺍﻣﺎ ...
ﻣﻦ به ﻫﺮﺩﻭﺷﻮﻥ ﻣﻴﮕﻢ عشق ...
ﺗﺎ ﻋﺎشق نباشی ...
نه غیرتی میشی نه حسود ...
گیرم تمام دنیا بگویند ما مال هم نیستیم ...
ما به درد هم نمیخوریم ...
گیرم برای زیر یک سقف رفتن، عشق آخرین معیار این جماعت باشد ...
گیرم دوست داشتن بدون سند حرام باشد ...
عجیب باشد ...
باور نکردنی باشد ...
گیرم تا آخر عمر تنها بمانم ...
این روزها ...
هیچ چیز سر جایش نیست ...
جز تو ...
چه زیبا جا گرفته ای در دلم ...
عاشقم نماندی ...
یا نبودی اصلا ،
چه فرقی می کند وقتی ،
باران خاطره شدی بر وجود من ...
و زخم یادت را ،
تازیانه تازیانه ،
بر دل احساسم نشاندی ...
عاشق که میشوی ،
مواظب خودت باش ...
شبهای باقیمانده عمرت ،
به این سادگیها ،
صبح نخواهند شد ...
اونی که واقعا دوست داشته باشه ...
شاید اذیتت کنه ...
ولی هیچ وقت عذابت نمیده ...
شاید چند روزی هم حالتو نپرسه ...
ولی همه حـواسش پـیشِ تـوئه ...
شاید بـاهات قـهر کنه ...
ولی هیچ وقت راحت ازت دل نمیکنه ...
جهان زانو می زند برای عشق ...
من ادعای عشق نکردم ،،،
با تو صادقانه گفتم :
آنچه را که بود و هست ...
من ادعا نکردم ،،،
اما عاشقم ...
کسی چه می داند ...
شاید روزی بیاید که ،،،
حال من هم خوب شود ...
هوا خوب شود ...
عشق خوب شود ...
و تو ،،،
خوب من شوی ...
برای بودن ،
گاهی لازم است که نباشی ...
شاید نبودنت ،
بودنت را به خاطر آورد ...
اما دور نباش ،
دوری همیشه دلتنگی نمی آورد ...
فراموشی همین نزدیکی هاست ...
راست میگن یه مرد گریه نمیکنه ...
اگه حالش بد باشه سیگار میکشه ...
ولی وای به روزی که یه مرد با گریه سیگار بکشه ...
توی دنیا دو تا نابینا می شناسم ...
یکی تو که عشق منو ندیدی ...
یکی من که به جز تو کسی رو ندیدم ...
خودم را دوست دارم ...
از روزی که دریافته ام جز خودم کسی را ندارم ...
که دلداریم بدهد ...
برایم آواز بخواند و با همه ی بدی هایم ترکم نکند ...
از وقتی خودم را دوست دارم ...
دیگر تنها نیستم ...
در آغوشم که میگیری ...
آنقدر آرام میشوم ...
که فراموش میکنم ...
باید نفس بکشم ...