تنهایی را ترجیح میدهم ،،
به تن هایی که ،،
روحشان با دیگریست ..
تنهایی تقدیر من نیست ،،
ترجیح من است ..
تنهایی را ترجیح میدهم ،،
به تن هایی که ،،
روحشان با دیگریست ..
تنهایی تقدیر من نیست ،،
ترجیح من است ..
در زندگی برای هر آدمی ،
از یک روز ،
از یک جا ،
از یک نفر به بعد ،
دیگر هیچ چیز مثل قبل نیست ...
نه روزها، نه رنگ ها، نه آدم ها ...
به چه بهانه ای می خواهی ،
من را فراموش کنی ؟
آن هم درست زمانی که ،
من با هر بهانه ای ،
تو را به یاد می آورم ...
بنویسید به دیوار سکوت، عشق سرمایه هر انسانست ...
بنشانید به لب حرف قشنگ، حرف بد وسوسه شیطانست ...
و بدانید که فردا دیرست ...
و اگر غصه بیاید امروز تا همیشه دلتان درگیرست ...
پس بسازید رهی را که کنون تا به ابد، سوی صداقت برود ...
و بکارید به هر خانه گلی که فقط بوی محبت بدهد ...
میگن: پشت سر مسافر ،
آب بریزی برمیگرده ...
اشک که از آب زلال تره ،
پس چرا ؟
مسافر من بر نمیگرده ..
دل به هرکس مسپار ...
گرچه، عاشق باشد ...
حکم دلداری، فقط عشق که نیست ...
او بجز عشق باید لایق عمق نگاهت باشد ...
و کمی هم بیمار ...
تا نگاه تو تسکین بدهد روحش را ...
دل به هرکس مسپار ...
کاش می فهمیدی ...
بی تو لحظاتم ...
چه سخت می گذرند ...
و من برای دوباره داشتنت ...
به معجزه دل بسته ام ...
اتاق تنهایی من ، قبله ی بی خانمان من است ...
آن زمان که دنیا را میگذارم کنار زانوهایم را بغل میکنم ...
و ...
مرگ تدریجی سایه هایی که روی دیوار می رقصند ...
کنج اتاق هم اجل امانشان نمی دهد ...
دیوارها جلو میکشند تا قبله ام را تنگ تر کنند ...
افسوس که فقط قاب عکس تو را به من نزدیک تر می کنند ...
مهم نبود تو با من چه کردی ...
بیا ببین در نبودت ...
این دل با من چه میکند ...
خودم را دوست دارم ...
از روزی که دریافته ام جز خودم کسی را ندارم ...
که دلداریم بدهد ...
برایم آواز بخواند و با همه ی بدی هایم ترکم نکند ...
از وقتی خودم را دوست دارم ...
دیگر تنها نیستم ...
من که میدانم تو هم به زودی ...
یک روز بارانی تنهایم میگذاری ...
پس یک پاکت سیگار میگیرم ...
و یک نیمکت خالی در پارک ...
تا روزهای نبودنت را با خاطراتت مرور کنم ...
بعضیا میذارن میرن ...
اما نه کاملا، هر از گاهی بر میگردن ...
ببینن هنوز از رفتنشون داغونی یا نه ؟
اگه داغون باشی کاری به کارت ندارن ...
اما اگه خوب باشی چنان داغونت میکنن ...
که تا چندین سال بعد رفتنشونم نتونی رو پا بشی ...
از آن جمله هایی ام ...
که انتهایش سه نقطه می خواهد ...
حال هر طور می خواهی ...
تفسیرم کن ...