من به خود باختم

 

اقرار مرا بر پیشانیت حک کن ...
تا در لابه لای این ثانیه های کهنه و مندرس نامی از احساس نبرم ...
من باختم ...
به خود باختم ...
به تصور غلط هبوط فرشته های آدم نما باختم ...
و حالا که گوشه ی اتاقم حماقت هایم را می شمارم ...
آرام آرام در این جمله ی تو زاده می شوم که گفتی :
سنگ باش تا سنگسار نشوی ...

دلم برای آغوشت تنگ است

 

خوبم ...
چشم هایم را می بندم ...
زمان را متوقف میکنم ...
مسافت ها رو از بین میبرم ...
و تو را تا ابد در آغوش میگیرم ...
دلم برای آغوشت تنگ است ...

من از تنهایی میترسم

 

عاشقم نماندی ...
یا نبودی اصلا ،
چه فرقی می کند وقتی ،
باران خاطره شدی بر وجود من ...
و زخم یادت را ،
تازیانه تازیانه ،
بر دل احساسم نشاندی ...

ادامه مطلب

کجای قصه مان سکوت کرده ای

 

تمام هوا را بو می کشم ،

چشم می دوزم ،

زل می زنم ،

انگشتم را بر لبان زمین می گذارم :

هیس ...

می خواهم رد نفس هایش بـه گوش برسد ...

اما ...

ادامه مطلب

غوغای عاشقی

 

وای ...
عجب غوغا می کنند در من
واژه هایی که
به وزن " تو " شعر می شوند ...

دلم هوای خودم را کرده

 

این روزها ،
بیشتر از هر زمانی ،
دوست دارم خودم باشم ...
دیگر نه حرص بدست آوردن را دارم ،
و نه هراس از دست دادن را ...
هرکس مرا میخواهد بخاطر خودم بخواهد ...
دلم هوای خودم را کرده ...
همین ...

دوست داشتن واقعی

 

اونی که واقعا دوست داشته باشه ...
شاید اذیتت کنه ...
ولی هیچ وقت عذابت نمیده ...
شاید چند روزی هم حالتو نپرسه ...
ولی همه حـواسش پـیشِ تـوئه ...
شاید بـاهات قـهر کنه ...
ولی هیچ وقت راحت ازت دل نمیکنه ...

درگیر عشق

 

تو تا آخر عمر ،،،
درگیر من خواهی بود ...
و تظاهر می کنی نیستی ...
مقایسه، تو را از پا در خواهد آورد ،،،
من می دانم به کجای قلبت شلیک کرده ام ...
تو دیگر خوب نخواهی شد ...

کسی چه می داند

 

کسی چه می داند ...
شاید روزی بیاید که ،،،
حال من هم خوب شود ...
هوا خوب شود ...
عشق خوب شود ...
و تو ،،،
خوب من شوی ...

دلم سخت گرفته از تو

 

تو دست در دست دیگری ...
من در حال نوازش دلی که ،
سخت گرفته از تو ...
مدام تکرار میکنم :
که نترس ای دل ،
آن دستها به هیچکس وفا ندارد ...

عشق سرمایه هر انسانست

 

بنویسید به دیوار سکوت، عشق سرمایه هر انسانست ...
بنشانید به لب حرف قشنگ، حرف بد وسوسه شیطانست ...
و بدانید که فردا دیرست ...
و اگر غصه بیاید امروز تا همیشه دلتان درگیرست ...
پس بسازید رهی را که کنون تا به ابد، سوی صداقت برود ...
و بکارید به هر خانه گلی که فقط بوی محبت بدهد ...

وقتی تو نیستی

 

سرم را شاید بتوانند گرم کنند دیگران ...

اما وقتی تو نیستی ...

هیچ کس نیست دلم را گرم کند ...

بی تو لحظاتم چه سخت می گذرند

 

کاش می فهمیدی ...
بی تو لحظاتم ...
چه سخت می گذرند ...
و من برای دوباره داشتنت ...
به معجزه دل بسته ام ...

دلتنگی من تمام نمی شود

 

دلتنگی من تمام نمی شود ...
همین که فکر کنم من و تو ...
دو نفریم ...
دلتنگ تر میشوم برای تو ...