یادت می یاد

 

یادت می یاد چی شد که من یکدفعه عاشقت شدم ...
بدون اینکه بذاری سوار قایقت شدم ...
یادت می یاد نگات پر از شکایت و فاصله بود ...
اما بجاش نگاه من صبور و پر حوصله بود ...
یادت می یاد وقتی که من گفتم چقدر دوستت دارم ...
گفتی ببین من فرصت این قصه ها را ندارم ...