یادت می یاد چی شد که من یکدفعه عاشقت شدم ...
بدون اینکه بذاری سوار قایقت شدم ...
یادت می یاد نگات پر از شکایت و فاصله بود ...
اما بجاش نگاه من صبور و پر حوصله بود ...
یادت می یاد وقتی که من گفتم چقدر دوستت دارم ...
گفتی ببین من فرصت این قصه ها را ندارم ...
یادت می یاد با این جواب خسته شدم از زندگی ...
تو رفتی و من موندم و یک دنیا غرق تشنگی ...
یادت می یاد به چشم تو فقط یه دیوونه بودم ...
یا مثل یک مرغ غریب دنبال یک دونه بودم ...