جدیدترین اس ام اس و جملات و استاتوس های عاشقانه 2015, پیامک های زیبا و عاشقانه, استاتوس عاشقانه, اس ام اس های عاشقانه و زیبا, جملات رمانتیک, جملات زیبا و عاشقانه, اس ام اس عاشقانه
امشب تمام گذشته ام را ورق زدم
جز لحظه های سیاه، لحظه های داغ و پرالتهاب بی قراری
دلتنگی افسرده، خاموشی، سکوت
اشک، سوختن چیزی نیافتم
نفرین به بودن وقتی با درد همراه است
حمل سلاح سرد عمل مجرمانه شناخته شده
به خاطر خودت هم که شده آن نگاه ها را غلاف کن!
دیر کرده ای!
عقربه ها گیر کرده اند در گلوی من
انگار که رد نمیشود
نه زمان
نه آب خوش!
ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑــــــﻪ ﺩﻟــﺖ ﺑﺎﺷـــﺪ …
ﺁﻥ ﺭﺍ ﻫـــﺮ ﺟﺎﯾـــﯽ ﻧﮕــﺬﺍﺭ …
ﺍﯾـﻦ ﺭﻭﺯﻫـــﺎ ﺩﻝ ﺭﺍ ﻣـــے ﺩﺯﺩﻧــﺪ …
ﺑـﻌـﺪ ﮐـﻪ ﺑـﻪ ﺩﺭﺩﺷﺎﻥ ﻧﺨـــــﻮﺭﺩ
ﺟــﺎے ﺻﻨــﺪﻭﻕ ﭘﺴـــﺖ!
ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳطـﻞ ﺁﺷﻐﺎﻝ ﻣﯽ ﺍﻧــــﺪﺍﺯﻧــــﺪ!!!
ﻭ ” ﺗـﻮ ”
ﺧﻮﺏ مـــے ﺩﺍﻧــے ﺩﻟــےﮐــﻪ
ﺍﻟﻤﺜﻨﯽ ﺷـﺪ!
ﺩﯾـﮕﺮ ﺩﻝ ﻧـﻤــــے ﺷــﻮﺩ …
ای که از تازگی زخم دلم باخبری
یا که از قصه ی دلتنگی من باخبری
مثل مهتاب که از خاطره ی شب می گذری
هرشب آهسته از آفاق دلم می گذری
تو میروی…
اما بدان چیزی عوض نمی شود
پای ما تا ابد گیر است …
من و تو
شریک جرم یک مشت خاطره ایم
خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده
قلبم از دوری تو بدجوری دلتنگ شده
خیلی وقته دیگه بارون نزده
رنگ عشق به این خیابون نزده
از تو برای تو و برای دلتنگی های همیشگیم می نویسم
می گویم که من تو را بهترین می دانم تو را می خواهم
آغوشت میتواند قشنگترین سرخط خبرها باشد
وقتی تو میتوانی قشنگ ترین تیتر زندگی من باشی . . .
همیشه ﻧﻤﯿﺸﻮﺩ ﺯﺩ به ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻟﯽ ﻭ ﮔﻔﺖ:
تنها امده ام، تنها میروم
ﯾﮏ ﻭﻗﺘﺎﺋﯽ ﺷﺎﯾﺪ ﺣﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﯾﺎ ﺩقیقه ﺍﯼ ﮐﻢ ﻣﯿﺎﻭﺭﯼ!
ﺩﻝ ﻭﺍﻣﺎﻧﺪﮦﺍﺕ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﮬﺪ که ﻋﺎﺷﻘﺎنه ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﯼ….
دیگه به نبودت عادت کرده بودم
خو دمو با خیالت راحت کرده بودم
دو باره زد به سرم شعر دلتنگی بگم
برای دل خودم شعر غریبی رو بگم
وقتی دو قلــــب برای یکـدیگر بتپد…
هیچ فاصله ای دور نیسـت …
هیچ زمانی زیــــاد نیسـت…
و هیچ عشــــــق دیگری نمی تواند
آن دو را از هم دور کند!
محکـم تریـن برهان عشـق…
” اعتمــــــــــاد” اسـت…
دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست
لحظه لحظه در دلم عشق تو غوغا می کند
کی خدا رحمی به حال این دل ما می کند
تو رفتی و تنها چند خاطره که هیچ گاه
نمی توانم فراموش کنم بر جا گذاشتی
خاطره هایی که یاد آن این دل عاشقم را می سوزاند
دلم بدجور برای تو تنگ است عزیزم
آمدم تا مست و مدهوشت کنم اما نشد
عاشقانه تکیه بر دوشت کنم اما نشد
آمدم تا از سر دلتنگی ام گریه تلخی در آغوشت کنم اما نشد
نازنینم یاد تو هرگز نرفت از خاطرم سعی کردم فراموشت کنم اما نشد
فراموشی سخت است
انتظار هم سخت است
اما از همه سخت تر این است
که ندانی باید انتظار بکشی یا فراموش
از واقعه ای تو را خبر خواهم کرد
وآن را به دو حرف مختصر خواهم کرد
با عشق تو در خاک نهان خواهم شد
با مهر تو سر ز خاک برخواهم کرد
قلب من قطعه ای از مزار تنهایی هاست
غم دنیاست که در گوشه ی قلبم پیداست
وقتی احساس کنم نیمه ای از جان منی
بی تو هر جا بروم باز وجودم تنهاست
مرا اندک دوست بدار، ولی طولانی «کریستوف مارلو»
قول میدهم لام تا کام حرفى نزنم
فقط بگذار از دال تا میم بگویم، بگذار بگویم که دوستت دارم
دیگر لام تا کام حرفى نمیزنم …
ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻬﺶ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯽ
ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﮔﺮﻡ ﻣﯿﺸﯽ که ﯾﺎﺩﺕ ﻣﯿﺮﻩ هوا ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺮﺩﻩ
مرمرین پله آن غرفه عاج
ای دریغا که ز ما بس دور است
لحظه ها را دریاب
چشم فردا کور است
“زنده یاد فروع فرخزاد”
از شبنم عشق،خاک آدم گل شد
شوری برخاست فتنه ای حاصل شد
سرنشتر عشق بر رگ روح زدند
یه قطره خون چکید و نامش دل شد
در یک لحظه تمام شد. او رفت …
دو کلمه ای که معنای زندگی ام را برای همیشه تغییر داد …
به سلامتی کسی که کمرمو شکست ولی
من هنوز دولا دولا دوسش دارم …
تا ولوله عشق تو در گوشم شد
عقل و خرد و هوش فراموشم شد
تا یک ورق از عشق تو از بر کردم
سیصد ورق از علم فراموشم شد
در عشق تو گاه بت پرستم گویند
گه رند و خراباتی و مستم گویند
اینها همه از بهر شکستم گویند
من شاد به اینکه هر چه هستم گویند
به سلامتی کاج که تو اوج یخ بندون زمستون ذات سبزش رو
نشون میده وگرنه تو تابستون که هر علف هرزی ادعای سبزی داره …
باران میبارد
و هوا پر شده از دوستت دارم هایی
که به دست باد ها سپرده ام
کـاش!
پنجره ات باز باشد…
گفتند محبت کن، از محبت خارها گل میشود …
محبت کردم اما هیچکس گل نشد؛ فقط خارم کردند!
قبل از اینکه عاشقم شوی…
مرا خوب خوب نگاه کن،
مبادا چیزی از قلم بیفتد که بعد ها به چشمت بیاید!
تلاش کن تو زندگی مثل درختی باشی که
اگه کسی بهت لگد زد”شکوفه “بارونش کنی…!
چه پر جرات میشود انسان وقتی میفهمد
کسی دوستش دارد
“دکتر شریعتی”
نمیپرسی تو حالی از دل غمگین و بیمارم
ولی من هر کجا باشم، خیالت را به سر دارم
معلممان می گفت:
زیر کلماتی که نمی دانید خط بکشید …
حالا بعد از این همه سال …
این همه عمر …
این همه کتاب …
به زیر همه دنیا خط می کشم …
غصــه نخــور؛ کنــار آمـده ام بـا نبـودنت . . .
خیلـی که دلـم بگیـرد، گریـه میکنـم
از این همه سلام ضبط شده خسته شده ام
این روز ها دلم حرفی نو میخواهد
اگر ساده هم باشد عیبی ندارد مثلا بگو دوستت دارم….
ذهن همیشه آن چیزی را به خاطر می آورد که قلب هرگز فراموش نمی کند…
آدمها فراموش نمیکنند…
فقط دیگر ساکت میشوند …
همین!
به من می گفت عشق برای هر دوی ما زود است ….
اما …
اما مثل این فقط برای من زود بود
نه او و دوست صمیمی من …..
از کسی که دلش گرفته نپرسید چرا؟
آدما وقتی نمیتونن دلیل ناراحتی شون رو بگن دلشون بیشتر می گیره …
این روزها تلخ می گذرد، دستم می لرزد از توصیفش!
همین بس که:
نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است، با تیغِ کُند.
سـکوت” خطرناکتر از “حـرفهای نیشدار” است!
بدونِ شَـک کسی که “سُکــوت” مـی کــند؛
روزی حرفهایش را سرنوشت به شما خواهد گفت…