رفت و تنها شدم

 

رفت و نگفت ...
من بی او ...
میان ماندن و نماندن ...
بودن و نبودن ...
دست و پا می زنم مدام و غرق نمیشوم ...
تنها ...
نفس کم می آورم برای کشیدن ...
راستی آن روزها ...
بی من ...
حال او و دل او چگونه است ؟