۲۲۵ مطلب با موضوع «متن عاشقانه» ثبت شده است

گورستان تنهایی

گورستان تنهایی

 

سوگوار ...
با داغی همیشه تازه ...
بر مزار دلم ایستاده ام ...
کجا هستی ؟
مگر دستانت را ...
به دستهای بی کسی من گره نزدی ؟
شب است و من از گورستان تنهایی می ترسم ....
عجیب می ترسم ...

  • مدیر
  • جمعه ۱ آذر ۹۲

اینجا هر روز با تو عاشقی می کنم

اینجا هر روز با تو عاشقی می کنم

 

خوب من همین جا درون شعرهایم بمان ...
تا وسوسه یِ دوستت دارم هایِ دروغینِ آدم ها ...
مرا با خود نبرد به سرزمین هایِ دورِ احساس ...
من اینجا هر روز با تو عاشقی می کنم بی انتها ...
شعرِ من بهانه ایست برای ما شدن دست هایمان ...
تا تکرارِ غریبانه یِ جدایی را شکست دهیم ...

  • مدیر
  • پنجشنبه ۳۰ آبان ۹۲

تو نگرانم نشو

تو نگرانم نشو

 

همه چیز را یاد گرفته ام ...
یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم ...
یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشم بی صدا کنم ...
تو نگرانم نشو ...
همه چیز را یاد گرفته ام ...
یاد گرفته ام چگونه با تو باشم بی آنکه تو باشی ...
یاد گرفته ام نفس بکشم بدون تو و به یاد تو ...
یاد گرفته ام که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن ...
و جای خالی ات را با خاطرات با تو بودن پر کنم ...

  • مدیر
  • شنبه ۲۵ آبان ۹۲

یعنی امشب می آیی ؟

یعنی امشب می آیی ؟

 

امشب می خواهم ...
در دنج ترین جای دنیا بنشینم ...
و مردی باشد که حرف های در گوشی ام را بشنود ...
زیر گوشم نجوا کند ...
در آغوشم بکشد ...
و گرمای وجودش به قلب شکسته ام آرامش ببخشد ...
دلم می خواهد بگوید :
نگران نباش بانو من آمده ام که تا همیشه بمانم ...

  • مدیر
  • شنبه ۲۵ آبان ۹۲

او همان یک روز زندگی کرد

او همان یک روز زندگی کرد

 

شروع به دویدن کرد ...
زندگی را به سرو رویش پاشید ...
زندگی را چنان نوشید و بویید ...
و چنان به وجد آمد ...
که دید می تواند تا ته دنیا برود ...
و دید می تواند پا روی خورشید گذارد ...
و می تواند ...
او آن روز آسمان خراشی را نساخت ...
زمینی را مالک نشد ...
پست و مقامی را کسب نکرد ...
در همان یک روز ...
روی چمن ها خوابید ...
کفش دوزکی را تماشا کرد ...

  • مدیر
  • شنبه ۲۵ آبان ۹۲

بگذارید تمام شوم

بگذارید تمام شوم

 

همچون ...
ساعت شنی شده ام ...
که نفس های آخرش را میزند ...
و التماس میکند ...
یکی پیدا شود و برش گرداند ...
من هم ...
نه ...
لطفا برم نگردانید ...
بگذارید تمام شوم ...

  • مدیر
  • سه شنبه ۲۱ آبان ۹۲

قلبم هنوز زنانه میزند

قلبم هنوز زنانه میزند

 

برای خودم مردی شده ام ...
این روزها در سکوت سرسخت ...
بی صدا گریه میکنم ...
ولی ...
دنیا ...
مواظبم باش ...
قلبم هنوز زنانه میزند ...

  • مدیر
  • يكشنبه ۱۹ آبان ۹۲

دنیایی پر از بی رنگی

دنیایی پر از بی رنگی

 

بی تو در خلاء سرگردانم ...
بی تو در انتظار غرقم ...
بی تو لبالب از حس دلتنگی پرم ...
بی تو ...
می بینی ؟
نبودنت مرا در دنیایی حبس می کند که ...
دیگر شبیه دنیا نیست ...
پر از بی رنگیست ...

  • مدیر
  • يكشنبه ۱۹ آبان ۹۲

سرنوشت من و تو

سرنوشت من و تو

 

من و تو درهم گره خورده ایم ...
گره ای کور بنام سرنوشت ...
تو آنسوی تفاوت های محض و من نشسته در تردید ...
تو انتخاب میکنی و میروی ...
و من ...
هنوز به ای کاش ها دل بسته ام ...
که ای کاش می ماندی و باهم گره از کارمان میگشودیم ...

  • مدیر
  • جمعه ۱۷ آبان ۹۲

دلتنگی

دلتنگی

 

گفته بودی دلتنگی هایم را با قاصدکها قسمت کنم ...
تا به گوش تو برسانند ...
می گفتی قاصدکها گوش شنوا دارند ...
غم هایت را در گوششان زمزمه کن ...
و به باد بسپار ...
من اکنون صاحب دشتی قاصدکم ...
اما ...
مگر تو نمی دانستی قاصدکهای خیس از اشک می میرند ؟

  • مدیر
  • جمعه ۱۷ آبان ۹۲

کجاى دنیا ام ؟

کجای دنیا ام ؟

 

کجاى دنیا ام ؟
کجاى دنیا ایستاده ام ...
که دیگر نه آفتاب گرمم میکند ...
و نه مهتاب سرد ... 
کجاى دنیا نشسته ام ...
که دیگر دیوان شاملو هم آرامم نمیکند ...
نمیدانم کجا هستم ...

  • مدیر
  • سه شنبه ۱۴ آبان ۹۲

آنقدر دیر آمدی

آنقدر دیر آمدی

 

آنقدر دیر آمدی ...
که رنگ چشمانت ...
و طرح کت سورمه ای تو ...
از یادم رفت ...
آنقدر دیر آمدی ...
که صد پیمانه نشاط وحشی ...

  • مدیر
  • يكشنبه ۱۲ آبان ۹۲

من مثل خودم دوستت دارم

دوستت دارم

 

پاییز از حوالی حوصله ات که بگذرد ...
من زرد می شوم ...
و تا کفش های رفتنت جفت می شود ...
غریب می مانم ...
و نیلوفرانه دوستت دارم ...

  • مدیر
  • يكشنبه ۵ آبان ۹۲

من تنها تو را دوست دارم

من تنها تو را دوست دارم

 

می خواهم از تو بنویسم برای تو که در تمام لحظاتم وجود داری ...
خنده هایم برای توست با تو بودن مرا شاد می کند ...
و بی تو بودن مرا گریان ...
تو با من هستی در حالی که در کنارم نیستی ...
تو با منی چون در قلب منی ، قلبم را با دنیا عوض نمی کنم ...
چون تو در آنی و من تنها تو را دوست دارم ...

  • مدیر
  • يكشنبه ۵ آبان ۹۲

تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم

دوست دارم

 

تو را ...
به جای همه کسانی که نشناخته ام ...
دوست می دارم ...
تو را به خاطر عطر نان گرم ...
برای برفی که آب می شود ...
دوست می دارم ...
تو را برای دوست داشتن ...
دوست می دارم ...
برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت ...
لبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت ...

  • مدیر
  • شنبه ۴ آبان ۹۲
موضوعات